از که امروز سخن می گویند؟ (شعری درباره ی معلم) 
صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل قالب سبز

از که امروز سخن می­گویند؟

  زان کس که بجز نامی از او باقی نیست؟

  نامی که تهی گشته ز هر معنایی

  بجز از یک تن رنجور؟

  گشته از روی هر انشای دبستانی دور؟

   که دگر از پی رؤیای چنان «شغل شریف» نرود کودک امروز؟

 
دهنش بسته و دل خسته ز بیداد زمان

  بین چه خالی است کلاسش


گرچه این شام بسی دور نماید ز سحر

  نفرین نکند لیک چنین شام سیه را

  شاید چون از آن رو که درسش این است:

  مشعلی افروز مشعلی افروز!

 1393/2/14

منبع کاریکاتور: سایت گل آقا


برچسب‌ها: شعر انتقادیشعر فارسیشعر نو در باره معلم
[ یک شنبه 21 ارديبهشت 1393 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

روزگار غریبی نیست نازنین!

ما غریبیم

که قانون ضیافت آستین را بر نمی‌تابیم

 

ما بر در مانده اینجاییم:

در خویش

بر خویش و با خویش

 

ضیافت را با ما کاری نیست

که مهمانان ارجمندش

در آستین‌اند و بر آستین و بی خویش!

 


برچسب‌ها: شعر نوشعر انتقادی
[ سه شنبه 20 اسفند 1392 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

خِرَد گوید مرا:

شاید که آری آن خدای بهتر از مادر

داناتر از دانش

کرده باشد امتحانی:

این پدر را مهر فرزندش

وان مَلَک را عشق یزدانی

ما ولی

تسلیم خواندیمش کزین

شیطان برون آمد و زان

آیین قربانی!


برچسب‌ها: کشتار و قربانی کردن حیواناتنقد آیین قربانیآزار حیواناتشعر انتقادی
[ سه شنبه 23 مهر 1392 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

ای کاش خدا
به زبان می‌آمد
 
تا بگوید که نیم قاتل نفس
خالقم خالق جان
 نکنم امر به نابودی کس
خالقم خالق مهر

کُفر گفتم
تو ببخشای خدایا

که به گفتار آمده‌ای
گوینده‌تر از هر کاهن
هر واعظ
هر لوح

در چهچهه‌ی بلبل
در عطر و شمیم گل

یا نوای آن باران
کاو بر کوه
یا بر دشت
بر سر خشکی و دریا
یا بر سر هر مؤمن و مرتد
مهـــــــــــــربان می‌بارد..

برچسب‌ها: شعر انتقادیشعر نو شعرفارسیش ش شب
[ چهار شنبه 23 مرداد 1392 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

 چی بڵێم گیانه چی بڵێم که‌وا:

 
قووڵایی زریه‌ی لمی داخه‌کان
به‌رزایی ته‌شقی تاپۆی ئاخه‌کان
له شووره‌کاتی ئه‌م وڵاته‌ دا
 
ڕێگه‌م پێ ده‌گرن
که ده‌نگ هه‌ڵبڕم
یان به ئه‌سپایی یان گه‌روو بدڕم:
 
ئه‌ی برسیانی هه‌زاران ساڵه
ئه‌ی تینووانی هه‌زاران ساڵه
جێژنتان پیرۆز
 
بۆ چرکه ساتێ
 
حه‌سانه‌وه‌تان
خه‌ونتان به ئاو
لێڕی چڕ و پڕ
له ژێر سێبه‌ری خه‌مرکان پیرۆز!

برچسب‌ها: هه‌ڵبه‌ستشێعری کوردیشعر کردیعید رمضانشعر انتقادیشعر
[ پنج شنبه 16 مرداد 1392 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 23 صفحه بعد
درباره وبلاگ

چه آسان شعر می‌سراییم و از انسانیت و حقوق بشر و صدها واژه‌ی از تداعی افتاده‌ی رنگین دیگر دم می‌زنیم. اما آن سوتر از دیوار بلند غرورمان، فراموشی‌مان و روزمرّه‌گی‌مان شعرها کشتار می‌شوند. انسانیت و حقوق بشر در گنداب‌ها دست و پا می‌زند و قاموسی به حجم تاریخ دور و نزدیک از واژگان زنده؛ گرد فراموشی می‌گیرد. چه ساده فراموش می‌کنیم مرگ «شعر» در جامه‌ی انسان را.. آری.. از شعرستانیم و از شعر بی‌خبر و از نزدیک‌ترین‌ها چه دورترین..
امکانات وب